سرگرمی و تفریح و بازی و دانلود و آموزش

وقتی برای پرسش و پاسخ نیست

بگذار این لحظات آخر

که چشم برای باز ماندن التماس می کند

تو را خوب نظاره کنم

بگذار دستانی که تا دمی دیگر سرما جادویش می کند

تو را خوب از نوازش احاطه کند ...

وقتی می روم کوچه ها را سیاه نکن

بگذار همان بوی بهار را داشته باشند

نمی خواهم کسی بداند که به دیار باقی کوچ کرده ام

می خواهم همان زندگی باشد

همان شور

همان امید

می خواهم هر کسی که از کوچه ما راهیست

خنده برلبش گوارای وجود باشد

و قلبش احاطه از شادی...

آنجا که می روم دل آسوده باش

خدا با من است

چه سفید باشم چه سیاه

خدا رهایم نمی کند ...

روز وداع خانه خالی می کنم

به دنبالم نیا و کسی به همراهت زنجیر نکن

می خواهم آسوده به اوج بروم

بر من نه

بر خودت فاتحه بخوان

من که رفته ام

آنکه مانده است تویی و بندگان مخلص خدا...


 




تاریخ: شنبه 23 دی 1391برچسب:یک حرف کوتاه , وداع , مرگ , آخرت , دنیا,
ارسال توسط اسماعیل عربی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 92 صفحه بعد

آرشیو مطالب
بهداشت و سلامت
امکانات جانبی

پیج رنک